و حقّا که ما به سوى شما (و همه آیندگان تاریخ) کتابى نازل کردیم که در آن یادآورى شماست (به احکام دینى و اخلاقى و معارف گوناگون) آیا نمىاندیشید؟
تفسیر مجمع البیان:
هان اى گروه قریش!
اى مردم! به یقین ما کتابى به سوى شما فروفرستادهایم که یاد و نام خدا و پند و اندرزهاى حکیمانه ودرسآموز در آن است، و اگر به راستى آن را بشناسید و به آن ایمان آورید و عمل کنید شرف و عزت شما را تضمین مىکند.
در آیه دیگرى در همین مورد مىفرماید: و انّه لذکر لک و لقومک...
و به راستى که قرآن براى تو اى پیامبر و براى جامعه و مردم تو مایه یادآورى است...
پاره ى بر آنند که روى سخن در آیه شریفه با امّت عرب است، چرا که قرآن به زبان آنان فرود آمده است.
اما به باور پارهاى دیگر روى سخن با همه توحیدگرایان است، چرا که قرآن مایه شرف و عزّت و شکوه همه ایمانآوردگان راستین است.
از دیدگاه برخى منظور آیه این است که در این کتاب پرشکوه همه قوانین و مقررات مورد نیاز شما آمده است و شما با آراسته شدن به فرهنگ واقعى آن بىنیاز خواهید شد
اما از دیدگاه برخى دیگر منظور این است که در این قرآن همه ارزشهاى اخلاقى و انسانى آمده است تا شما خود را بدانها آراسته سازید.
اَفَلا تَعْقِلُونَ
پس آیا به آنچه وسیله برترى و عزّت و شکوه شماست، نمىنگرید و در باره آن نمىاندیشید و خردتان را به کار نمىگیرید؟
یا، سین. این حروف رمزهایى میان اللَّه و رسول اوست. و این کتاب مرکب از همین حروف است ولى کسى را توان آوردن مانند آن نیست. و این کتاب داراى محکمات و این گونه متشابهات است. اى انسان (یگانه در انسانیت)
تفسیر مجمع البیان:
این نام و عنوان براى این سوره مبارکه، از آغازین آیه آن برگرفته شده، و از حروف پر رمز و رازى است که در آغاز برخى دیگر از سورههاى قرآن شریف آمده است. به گونهاى که مفسران در این مورد آوردهاند، در اینجا روى سخن با پیامبر گرامى است، و خداى فرزانه آن وجود گرانمایه را با این نام پراسرار مخاطب مىسازد که: هان اى پیامبر! به قرآن حکمتآموز سوگند که تو از جمله پیامبرانى! تو بر راهى راست و بىانحراف قرار دارى، و کتابى که بر تو وحى مىگردد از سوى آن خداى شکستناپذیر مهربان فرود آمده است...
مسلّما انسان (به لحاظ رو به نقصان و زوال بودن عمر او، و غلبه هوى و شیطان بر او) در زیان است
تفسیر المیزان:
این سوره تمامى معارف قرآنى و مقاصد مختلف آن را در کوتاهترین بیان خلاصه کرده، و این سوره از نظر مضمون، هم مىتواند مکى باشد و هم مدنى، چیزى که هست به مکى بودن شباهت بیشترى دارد.
" وَ الْعَصْرِ" در این کلمه به عصر سوگند یاد شده، و از نظر مضمونى که دو آیه بعد دارد مناسبتر آن است که منظور از عصر، عصر ظهور رسول خدا (ص) باشد، که عصر طلوع اسلام بر افق مجتمع بشرى، و ظهور و غلبه حق بر باطل است، چون مضمون دو آیه بعد این است که خسران عالم انسان را فراگیر است و تنها کسانى را فرا نمىگیرد که از حق پیروى نموده، و در برابر آن صبر کنند، و این اقلیت عبارتند از کسانى که به خدا و روز جزا ایمان آورده و عمل صالح کنند.
و در بعضى از روایات آمده که منظور، عصر ظهور مهدى (ع) است که در آن عصر حق بر باطل به طور کامل غلبه کند.
" إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ" مراد از کلمه" انسان" جنس انسان است، و کلمه" خسر" و" خسران" و" خسار"" خسارة" همه به معناى نقص در سرمایه است.
راغب مىگوید: این کلمه هم در مورد انسان استعمال مىشود، و گفته مىشود: فلانى خسران کرد، و هم در مورد عمل انسان بکار مىرود و مىگویند: تجارت فلانى خسران کرد
و اگر در آیه مورد بحث کلمه" خسر" بدون الف و لام آمده به منظور بزرگداشت آن بوده، و خواسته است بفهماند انسان در خسرانى عظیم است، احتمال هم دارد به منظور تنویع باشد، و بفهماند آدمى در نوعى مخصوص از خسران قرار دارد، غیر خسران مالى و آبرویى، بلکه خسران در ذات که خداى تعالى در بارهاش فرموده: " الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِیهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَلا ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِینُ" " إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ" این استثنا استثناى از جنس انسان است که محکوم به خسران است، و استثنا شدگان افرادى هستند که متصف به ایمان و اعمال صالح باشند چنین افرادى ایمن از خسرانند.
وَإِذَا مَسَّ الإِنسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَآئِمًا فَلَمَّا کَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ کَأَن لَّمْ یَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَّسَّهُ کَذَلِکَ زُیِّنَ لِلْمُسْرِفِینَ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ. . یونس آیه : 12
و چون انسان را سختى و زیان رسد ما را (در همه حال) به پهلو خفته یا نشسته یا ایستاده مىخواند، و چون سختى و زیانش را از او برداریم آن چنان مىرود که گویى ما را براى (رفع) آسیبى که به وى رسیده نخوانده است! این چنین براى اسرافکاران آنچه که به جا مىآورند آراسته شده است.
تفسیر مجمع البیان:
دو نکته درس آموز:
1 - آیه شریفه به مردمى که پس از رنجها و مشکلات به آسایش مىرسند و پس از بلاها و گرفتاریها به لطف خدا امواج نسیم شادى و شادمانى و بهروزى در زندگى آنان وزیدن آغاز مىکند، هشدار مىدهد که خدا را فراموش نسازند و هماره سپاس نعمتهاى او را بگذارند و تداوم آنها را از آن ارزانى دارنده نعمتها بخواهند.
2 - و نیز مردم را به شکیبایى و پایدارى در گرفتارىها و مشکلات و پیکار هدفدار وسودمند با آنها براى نجات خویش و نیایش با خدا، و مدد خواهى از آن سر چشمه قدرتها سفارش مىکند و هشدار مىدهد که انسان براى نایل آمدن به پاداش، نباید در گرفتاریها زارى و بىتابى کند.
((مثقال )) در لغت هم به معنى ثقل و سنگینى آمده ، و هم ترازوئى که با آن سنگینى اشیاء را مى سنجند، و در اینجا به همان معنى اول است .براى ((ذرة )) نیز در لغت و کلمات مفسران تفسیرهاى گوناگونى ذکر شده است : گاه به معنى مورچه کوچک ، و گاه گرد و غبارى که وقتى دست را بر زمین بگذاریم و برداریم به آن مى چسبد، و گاه به معنى ذرات بسیار کوچک غبار که در فضا معلق است و به هنگامى که آفتاب از روزنه اى به اطاق تاریک مى تابد آشکار مى گردد تفسیر شده است .
مى دانیم امروز کلمه ((ذره )) را به ((اتم )) نیز اطلاق مى کنند و بمب اتمى را ((القنبلة الذریة )) مى گویند، اتم به قدرى کوچک است که نه با چشم عادى ، و نه با دقیق ترین میکروسکوپها قابل مشاهده نیست ، و تنها آثار آن را مشاهده مى کنند، و حجم و وزن آن با محاسبات علمى قابل سنجش است ، و به قدرى کوچک است که چند میلیون روى نوک سوزنى جاى مى گیرد!
مفهوم ذره هر چه باشد منظور در اینجا کوچکترین وزنها است .
به هر حال این آیه از آیاتى است که پشت را مى لرزاند و نشان مى دهد که حسابرسى خداوند در آن روز فوق العاده دقیق و حساس است ، و ترازوهاى سنجش عمل در قیامت آنقدر ظریف است که حتى کوچکترین اعمال انسانى را وزن مى کنند و به حساب مى آورند.