صعود به آسمان
سه شنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۲، ۰۹:۲۶ ب.ظ
فَمَن یُرِدِ اللّهُ أَن یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلاَمِ وَمَن یُرِدْ أَن یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقًا حَرَجًا کَأَنَّمَا یَصَّعَّدُ فِی السَّمَاء کَذَلِکَ یَجْعَلُ اللّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ الانعام آیه : 125
پس کسى که خدا بخواهد او را (به خاطر سوابق نیکش) هدایت نماید سینه او را براى (پذیرش) اسلام مىگشاید، و کسى را که بخواهد در گمراهیش رها سازد سینهاش را به شدت گرفته و تنگ مىکند که گویى به زحمت در آسمان رو به بالا مىرود. این گونه خداوند پلیدى را بر کسانى قرار مىدهد که ایمان نمىآورند.
تفسیر مجمع البیان:
فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ اَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْاِسْلامِ
پس کسى را که خدا بخواهد راه نماید، سینه و دل او را براى گرایش به حق و پذیرش اسلام مىگشاید...
در تفسیر آیه مبارکه دیدگاهها اندکى متفاوتند:
1 - به باور گروهى منظور این است که: هرکه را خدا بخواهد بهسوى پاداش پرشکوه خود و راه بهشت راه نماید، تصمیم او در پذیرش اسلام و استوارى در عمل به آن را، نیرومند و پرتوان مىسازد و برایش انگیزههایى پدید مىآورد که به دین خدا چنگ زند و وسوسههاى شیطانى و انگیزهها و خاطرههاى بیهوده و تباه آفرین را از راه مهر و لطف و به پاداش حق پذیرى از دل او مىزداید.
در این مورد، در آیه دیگرى مىفرماید: و الّذین اهتدوا زادهم هدى
و کسانى که به هدایت گراییدند، خدا آنان را هدایت و موفقیت بیشترى بخشید...
و نیز مىفرماید: و یزید اللَّه الّذین اهتدوا هدى
و خدا کسانى را که هدایت یافتهاند، بر هدایتشان مىافزاید.
وَمَنْ یُرِدْ اَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً
و هرکس را خدا بخواهداز پاداش و کرامت خود به خاطر عملکرد ناروایش گمراه سازد، به کیفر حق ناپذیرى - بىآنکه از ایمان آوردن وى جلوگیرى نموده و یا از او سلب قدرت کند - سینهاش را تنگ و فشرده مىسازد.با این بیان گشایش دل براى پذیرش اسلام و عمل به مقررات آن، پاداشى است که خدا به بندگان درست اندیش و شایسته کردارش مىبخشد، همانگونه که به پیشواى بزرگ توحید مىفرماید: ألم نشرح لک صدرک و وضعنا عنک وزرک...
آیا براى تو اى پیامبر! سینهات را براى پذیرش وحى خدا گشاده نساختیم؟ و بار گرانت را از دوش تو بر نداشتیم؟...
اینها همه پاداشى است که آفریدگار هستى در برابر پذیرفتن مسؤولیت گران رسالت و پیام رسانى به پیامبر ارزانى مىدارد.
و نیز بدان دلیل ما «هدایت» در آیه مورد بحث را به راهنمایى بهسوى پاداش و ثواب معنا کردیم که قرآن در آیه دیگرى مىفرماید:
«و الّذین قتلوا فى سبیل اللَّه فلن یضل اعمالهم سیهدیهم و یصلح بالهم» ... و کسانى که در راه خدا کشته شدند، هرگز خداکارهایشان را ضایع نمىسازد. به زودى آنان را به پاداش پرشکوه خود راه نموده، و حالشان را نیکوساخته و کارشان را به سامان مىآورد.
روشن است که واژه «هدایت» پس از کشته شدن، جز به مفهوم پاداش و ثواب نمىتواند باشد، چرا که پس از مرگ دیگر تکلیفى وجود ندارد تا بگوییم بهسوى ایمان و عمل به مقررات راهشان مىنماید.
پس از فرود آیه مورد بحث از پیامبر گرامى در مورد «گشایش دل» پرسیدند که: فرمود: گشایش دل از سوى حق، فروغى است که خدا در دل انسان با ایمان پرتو افکن ساخته و کران تا کران دل او را بوسیله آن فروغ روشنى بخش، نور باران مىسازد.
فقال: هو نور یقذفه اللَّه فى قلب المؤمن فینشرح له صدره ...
پرسیدند: آیا این فروغ نشانهاى هم دارد که شناخته شود؟
فرمود: آرى، روى آوردن به آن سراى جاودانه و پرنعمت؛ کنارهگیرى از این سراى فناپذیر و فریبنده؛ و دیگر آمادگى براى مرگ پیش از فرا رسیدن هنگامه آن.
قال: نعم! الأِنابة الى دار الخلود، و التجافى عن دار الغرور، و الإستعداد للموت.
2 - به باور گروهى دیگر منظور این است که: خدا هرکه را بخواهد بر راه راست استوار بدارد، سینهاش را به پاس ایمان و پذیرش راه حق و عدالت مىگشاید، و هرکه را بخواهد بر اثر کفرگرایى و حق ناپذیرى به حال خود واگذارد سینهاش را براى پذیرش حق تنگ و فشرده ساخته و الطاف خود را از او دریغ مىدارد تا سینهاش براى حق پذیرى گشایش نیابد؛ چرا که انسان بر اثر حق ستیزى و لجاجت و پا فشارى در راه کفر، آخرین شانس و شایستگى خویش را براى دریافت الطاف حق از دست مىدهد.
3 - از دیدگاه پارهاى منظور این است که: خدا هرکه را بخواهد به مهر و لطف خویش از هدایت بیشترى که به مردم با ایمان وعده فرموده است، بهرهور سازد، سینهاش را براى پذیرش ایمان مىگشاید، چرا که بدینوسیله بر آگاهى و بینش او افزون مىگردد و به پاداش پرشکوهترى نایل مىشود؛ امّا کسانى را که مىخواهد از آن هدایت خاصّ محروم سازد و به کیفر حق ستیزى و پا فشارى در کفر، آنان را از راهیابى بىبهره سازد، سینه آنان را تنگ و فشرده مىسازد تا جایى براى پذیرش هدایت خاصّ خدا نباشد.
روشن است که اگر گشودن سینه و دل انسان با ایمان، زمینه را براى هدایت و برخوردارى او از مهر و لطف بیشتر خدا فراهم مىآورد، درست همانگونه تنگ نمودن و فشرده ساختن سینه کافر و حق ستیز نیز زمینه را براى حرمان بیشتر او از لطف و مهر خدا به بندگانش، فراهم مىآورد و نتیجه این پیام این است که مردم را براى پذیرش حق و دورى گرفتن از حق ستیزى و حق گریزى تشویق مىنماید.
از «ابن عباس» آوردهاند که: خدا بدان جهت از دل و سینه کافر به سینهاى تنگ و فشرده تعبیر مىکند که خیر و حق را نمىپذیرد و نیکى به آن نمىرسد.
و نیز آوردهاند که: به قلب انسان کفرگرا و حق ستیز، حکمت و بینش راه نمىیابد. لایصل الحکمة الى قلبه.
با این بیان نباید تصور شود که منظور از «یُضلّه» در آیه مورد بحث و آیاتى از این گونه که به خدا نسبت داده شده، دعوت به گمراهى و گمراهگرى و یا ناگزیر ساختن به آن است، هرگز؛ چرا که خدا گمراهگرانى چون «فرعون» و «سامرى» را - به خاطر گمراه ساختن مردم بوسیله دجّالگرى و فریبکارى وزر و زور - سخت نکوهش مىکند،با این وصف آیا ممکن است کارى که باعث نکوهش دیگران مىگردد، باعث ستایش ذات پاک و بىهمتاى خدا گردد؟
کَاَنّما یَصَّعَّدُ فِى السَّمآءِ
در تفسیر این فراز نیز نظراتى آمده است:
1 - به باور «زجاج» منظور این است که: کسى که سینهاش از پذیرش حق وگرایش به اسلام دچار تنگنا و فشردگى است، هرگاه به اسلام فرا خوانده شود، بسان این است که او را ناگزیر مىسازند که به آسمان بالا رود. و یا گویى سینه و دل او بر اثر دورى از اسلام و بینش و حکمت، در آسمان بالا مىرود.
2 - امّا به باور «ابوعلى» منظور از واژه «سماء» در آیه شریفه آسمان نیلگون نیست، بلکه منظور گردنه سخت و هولناکى است که بالارفتن از آن بسیار دشوار است.
با این بیان مفهوم آیه شریفه این است که: و هر که را خدا بخواهد به کیفر بداندیشى و حق ستیزىاش گمراه سازد، سینهاش براى پذیرش اسلام به گونهاى تنگ و فشرده مىگردد که گویى او را براى بالارفتن از گردنه و قلّهاى هولناک ناگزیر ساختهاند.
از «سعید بن جبیر» نیز نظیر همین دیدگاه روایت شده است.
3 - و از دیدگاه برخى منظور این است که: چنین کسى بدان دلیل که بریدن از راه و رسمى که بدان عادت کرده، برایش دشوار است، بسان کسى است که دلش را کندهاند و بهسوى آسمان مىبرند.
کَذلِکَ یَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذینَ لایُؤْمنُونَ.
واژه «رجس» را گروهى به مفهوم «عذاب» گرفتهاند و برخى آن را به چیزى که در آن نیکى نیست، معنا کردهاند ومنظور این است که: خدا این گونه پلیدى را بر کسانى که ایمان نمىآورند قرار مىدهد.
از این فراز این نکته دریافت مىگردد که منظور از هدایتگرى و گمراهگرى، ناگزیر ساختن به هدایت و یا گمراهى نیست؛ چرا که آیه، روشنگرى مىکند که گمراهىِ مورد نظر ثمره شوم و کیفر طبیعى حق ستیزى و کفر کفرگرایان است. و اگر جز این بود مىفرمود: کسانى که خدا بر دلهایشان پلیدى قرار داده است، ایمان نخواهند آورد. نه اینکه بفرماید: خدا پلیدى را بر دلهاى کسانى قرار مىدهد که ایمان نمىآورند.
و منظور از واژه «کذلک» این است که: همانگونه که خدا دلهاى آنان را به کیفر بداندیشى و حق ستیزى تنگ و فشرده مىسازد، پلیدى عذاب را نیز بر آنان مىافکند. و این کیفرها ثمره شوم بد اندیشى و عملکرد ناشایسته آنان است.
از حضرت باقر آوردهاند که فرمود: قلب انسان هرگاه به حق نرسد، از قرارگاه خود دگرگون گشته و به گلوگاه مىرسد، امّا همین که به حق رسید به قرار و آرامش مىرسد. و آنگاه به تلاوت این آیه شریفه پرداخت که: فمن یرد اللهُ أن یهدیه یشرح صدره لِلإِسلام...
۹۲/۰۱/۰۶