ثقلین

نکته های تفسیری، کلام معصومین علیهم السلام و انگاره های شیعی

ثقلین

نکته های تفسیری، کلام معصومین علیهم السلام و انگاره های شیعی

إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ

جمعه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۱، ۱۰:۲۱ ب.ظ

 

      وَالْعَصْرِ
  •      سوگند به عصر- روزگار یا هر عصرى یا وقت نماز عصر یا عصر نبوت یا عصر مهدى
      إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ

     مسلّما انسان (به لحاظ رو به نقصان و زوال بودن عمر او، و غلبه هوى و شیطان بر او) در زیان است

      إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ
     مگر کسانى که ایمان آوردند و کارهاى نیک و شایسته کردند و یکدیگر را به راستى و درستى اندرز دادند و یکدیگر را به شکیبایى- و پایدارى- سفارش کردند.

     تفسیر المیزان:
     این سوره تمامى معارف قرآنى و مقاصد مختلف آن را در کوتاه‏ترین بیان خلاصه کرده، و این سوره از نظر مضمون، هم مى‏تواند مکى باشد و هم مدنى، چیزى که هست به مکى بودن شباهت بیشترى دارد.
     " وَ الْعَصْرِ" در این کلمه به عصر سوگند یاد شده، و از نظر مضمونى که دو آیه بعد دارد مناسب‏تر آن است که منظور از عصر، عصر ظهور رسول خدا (ص) باشد، که عصر طلوع اسلام بر افق مجتمع بشرى، و ظهور و غلبه حق بر باطل است، چون مضمون دو آیه بعد این‏ است که خسران عالم انسان را فراگیر است و تنها کسانى را فرا نمى‏گیرد که از حق پیروى نموده، و در برابر آن صبر کنند، و این اقلیت عبارتند از کسانى که به خدا و روز جزا ایمان آورده و عمل صالح کنند.
     و در بعضى  از روایات آمده که منظور، عصر ظهور مهدى (ع) است که در آن عصر حق بر باطل به طور کامل غلبه کند.
     " إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ" مراد از کلمه" انسان" جنس انسان است، و کلمه" خسر" و" خسران" و" خسار"" خسارة" همه به معناى نقص در سرمایه است.
     راغب مى‏گوید: این کلمه هم در مورد انسان استعمال مى‏شود، و گفته مى‏شود: فلانى خسران کرد، و هم در مورد عمل انسان بکار مى‏رود و مى‏گویند: تجارت فلانى خسران کرد 
    و اگر در آیه مورد بحث کلمه" خسر" بدون الف و لام آمده به منظور بزرگداشت آن بوده، و خواسته است بفهماند انسان در خسرانى عظیم است، احتمال هم دارد به منظور تنویع باشد، و بفهماند آدمى در نوعى مخصوص از خسران قرار دارد، غیر خسران مالى و آبرویى، بلکه خسران در ذات که خداى تعالى در باره‏اش فرموده: " الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِیهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَلا ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِینُ"      " إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ" این استثنا استثناى از جنس انسان است که محکوم به خسران است، و استثنا شدگان افرادى هستند که متصف به ایمان و اعمال صالح باشند چنین افرادى ایمن از خسرانند.     و این بدان جهت است که کتاب خدا بیان مى‏کند که انسان موجودى همیشه زنده است، زندگیش با مردن خاتمه نمى‏یابد، و مردن او در حقیقت انتقال از خانه‏اى به خانه‏اى دیگر است، که بیان این معنا در تفسیر آیه شریفه" عَلى‏ أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثالَکُمْ وَ نُنْشِئَکُمْ فِی ما لا تَعْلَمُونَ" گذشت، و نیز کتاب خدا بیان مى‏کند که قسمتى از این زندگى همیشگى انسان که همان حیات دنیا باشد حیاتى است امتحانى، و سرنوشت ساز که در آن حیات سرنوشت قسمت دیگر یعنى حیات آخرت مشخص مى‏گردد، آنها که در آن حیات به سعادت مى‏رسند، و یا بدبخت مى‏شوند، سعادت و شقاوتشان را در دنیا تهیه کرده‏اند، هم چنان که خداى تعالى فرموده:" وَ مَا الْحَیاةُ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلَّا مَتاعٌ" «3»، و نیز فرموده:" کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً" 
     و نیز بیان مى‏کند که مقدمیت این زندگى براى آن زندگى به وسیله مظاهر این زندگى و آثار آن یعنى اعتقادات و اعمال است، اعتقاد حق و عمل صالح ملاک سعادت اخروى و کفر و فسق ملاک شقاوت در آن است، مى‏فرماید:" وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى‏ وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرى‏ ثُمَّ یُجْزاهُ الْجَزاءَ الْأَوْفى‏"  و نیز مى‏فرماید:" مَنْ کَفَرَ فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ وَ مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِأَنْفُسِهِمْ یَمْهَدُونَ" «6»، و باز مى‏فرماید:" مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَیْها"
     و مراد از ایمان، ایمان به خدا، و مراد از ایمان به خدا ایمان به همه رسولان او، و مراد از ایمان به رسولان او اطاعت و پیروى ایشان است، و نیز ایمان به روز جزا است هم چنان که قرآن در جاى دیگر تصریح کرده به اینکه کسانى که به بعضى از رسولان خدا ایمان دارند، و به بعضى ندارند، مؤمن به خدا نیستند 
     [جمله" وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ" بر عمل به همه اعمال صالح دلالت دارد و از آن استفاده مى‏شود که مؤمنان گنهکار نیز در خسرانند]
     و ظاهر جمله" وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ" این است که به همه اعمال صالح متصف باشد.
     پس این جمله استثنائیه شامل فاسقان که بعضى از صالحات را انجام مى‏دهند، و نسبت به بعضى دیگر فسق مى‏ورزند نمى‏شود، و لازمه این، آن است که منظور از خسران اعم از خسران به تمام معنا باشد یعنى شامل خسران از بعضى جهات هم بشود، و بنا بر این دو طایفه خاسرند، یکى آنهایى که از جمیع جهات خاسرند نظیر کفار معاند حق و مخلد در عذاب، دوم آنهایى که در بعضى جهات خاسرند، مانند مؤمنینى که مرتکب فسق مى‏شوند و مخلد در آتش نیستند چند صباحى عذاب مى‏بینند، بعد عذابشان پایان مى‏پذیرد و مشمول شفاعت و نظیر آن مى‏شوند.
     " وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ" کلمه" تواصى" به معناى سفارش کردن این به آن و آن به این است. و" تواصى" به حق" این است که: یکدیگر را به حق سفارش کنند، سفارش کنند به اینکه از حق پیروى نموده و در راه حق استقامت و مداومت کنند، پس دین حق چیزى به جز پیروى اعتقادى و عملى‏ از حق، و تواصى بر حق نیست، و تواصى بر حق عنوانى است وسیع‏تر از عنوان امر به معروف و نهى از منکر، چون امر به معروف و نهى از منکر شامل اعتقادیات و مطلق ترغیب و تشویق بر عمل صالح نمى‏شود، ولى تواصى بر حق، هم شامل امر به معروف مى‏شود و هم شامل عناوین مذکور.
     بنا بر همه آنچه گفته شد، ذکر تواصى به حق و به صبر، بعد از ذکر اتصافشان به ایمان و عمل صالح براى این بوده که اشاره کند به حیات دلهاى مؤمنین، و پذیرا گشتن سینه‏هاشان براى تسلیم خدا شدن، پس مؤمنین اهتمامى خاص و اعتنایى تام به ظهور سلطنت حق و گسترده شدن آن بر همه مردم دارند، و مى‏خواهند همه جا حق پیروى شود، و پیروى آن دائمى گردد، و خداى تعالى در باره آنان فرموده:" أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى‏ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَیْلٌ لِلْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ أُولئِکَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ" 
      در آیه مورد بحث صبر را مطلق آورده، و بیان نکرده که صبر در چه مواردى محبوب است، و نتیجه این اطلاق آن است که مراد از صبر اعم از صبر بر اطاعت خدا و صبر از معصیت و صبر در برخورد با مصائبى است که به قضا و قدر خدا به آدمى مى‏رسد.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۱/۱۲/۲۵
ابراهیم صفری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی