إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ ...
إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوْتُواْ الْکِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ وَمَن یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِیعُ الْحِسَابِ. آل عمران 19
ترجمه آیت الله مشکینی ره:
به یقین دین (حقیقی که انبیا آورده و به صورت شرایع به بشر عرضه داشتهاند) در نزد خداوند همان اسلام است، و کسانی که کتاب آسمانی به آنها داده شده (مانند یهود و نصاری، در دینشان) اختلاف نکردند مگر پس از آنکه آنها را (به حقیقت امر) علم آمد، (آن هم) از روی حسد و برتریجویی. و هر کس به آیات خدا کفر ورزد پس (بداند که) خداوند زودرس به حساب است.
تفسیر المیزان:
از ابن شهرآشوب از امام باقر (ع) روایت کرده که در معنای آیه:" إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ ..." فرمود: یعنی تسلیم شدن به ولایت علی بن ابی طالب (ع).
این معنایی که امام برای آیه کرده از باب ذکر روشنترین مصداق است،
و نیز از آن جناب از علی (ع) روایت کرده که فرمود: (اکنون برای اسلام نسبی ذکر میکنم که نه احدی قبل از من چنین تعریفی کرده و نه بعد از من، و آن این است که: اسلام عبارت است از تسلیم، و تسلیم عبارت است از یقین، و یقین عبارت است از تصدیق، و تصدیق عبارت است از اقرار، و اقرار واقعیتش ادا است، و ادا، عمل است، مؤمن دین خود را از پروردگار خود میگیرد، مؤمن ایمانش از عملش شناخته میشود، هم چنان که کافر کفرش از انکارش هویدا میگردد، ایها الناس بر شما باد دینتان، دینتان، که گناه در دین بهتر است از کار نیک در بیدینی، برای اینکه گناه در حال دینداری آمرزیده میشود، و کار نیک در بیدینی قبول نمیگردد).
اینکه فرمود: اسلام را نسبی ذکر میکنم که کسی قبل از من و بعد از من نکرده باشد، منظورش از نسب ذکر کردن تعریف کردن است، هم چنان که میبینیم در اخبار، سوره" قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ" به سوره" نسبت رب" نامیده شده، چون این سوره خدا را تعریف میکند.
و اما تعریفی که امام (ع) در روایت در غیر فقره اول، یعنی جمله" اسلام تسلیم است" برای اسلام کرده، تعریف به لازمه اسلام است، و اما در فقره اول تعریف" اسلام تسلیم است" تعریف لفظی است، یعنی لفظ اسلام را به لفظ دیگر تعریف کرده، که از آن روشنتر است.
ممکن هم هست مراد از اسلام معنای اصطلاحی آن باشد، و آن دینی است که خاتم انبیا محمد (ص) آورده، و منظور امام (ع) اشاره به آیه شریفه:" إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ"، و منظورش از تسلیم، خضوع و انقیاد قلبی و عملی باشد، که بنا بر این احتمال تمامی فقرات حدیث تعریف اسلام به لازمه معنا خواهد بود.
و معنای حدیث این است که این دین که نامش اسلام است مستلزم خضوع آدمی برای خدای سبحان است،
تفسیر مجمع البیان:
امیر مؤمنان(ع) در یکی از بیاناتش، در این مورد فرمود:
«لأنسبنالاسلام نسبة لمینسبها احد قبلی،الاسلام هوالتّسلیم، والتّسلیم هوالیقین، والیقین هوالتّصدیق، و التّصدیق هوالاقرار، والاقرار هوالاداء، والاداء هوالعمل.»
اینک «اسلام» را به گونهای وصف میکنم که پیش از من کسی اینگونه آن را تعریف نکرده باشد: هان ای بندگان خدا! «اسلام» عبارت است از «تسلیم دربرابر خدا»؛ «تسلیم» بهمعنای «یقین» است، و «یقین» همان «گواهی و تصدیق»؛ و «تصدیق»، «اقرار به یکتایی و صفات کمال و جلال خدا» است؛ و «اقرار» عبارت است از «ادای وظیفه»؛ و «ادای وظیفه»، «عمل به دستورات انسانساز خدا و پیامبر او» است.
این بیان را علیبن ابراهیم در تفسیر خویش آورده و سپس افزوده است: امیر مؤمنان(ع) در ادامه فرمود:
«انّالمؤمن اخذ دینه عن ربّه و لمیأخذه عن رأیه انّالمؤمن یعرف ایمانه فی عمله...»
انسان با ایمان، دین و راه و رسم زندگیش را از پروردگار خود میگیرد، نه از هوای دل و سلیقههای شخصی خویش. ایمان انسان توحیدگرا، به عمل او شناخته میشود و کفر کفرگرا از حقستیزی و عملکرد نادرست او...
«و مااختلفالّذین اوتواالکتاب الّا من بعد ماجاءهمالعلم بغیاً بینهم»
و کسانی که به آنان کتاب آسمانی داده شده است، درمورد اسلام به اختلاف نیفتادند، مگر از روی فزونخواهی و به انگیزه حسدی که درمیانشان بود، آنهم بعد از آنکه دانش و آگاهی به درستی آیین حق، برایشان آمد.