وَمِنَ النَّاسِ مَن یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَی حَرْفٍ..
وَمِنَ النَّاسِ مَن یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَی حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انقَلَبَ عَلَی وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةَ ذَلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ. الحج آیه : 11
ترجمه مجتبوی:
و از مردمان کس هست که خدای را یکسویه و با دودلی میپرستد، پس اگر نیکیی بدو رسد بدان آرام گیرد و اگر آزمونی- رنجی و گزندی- بدو رسد روی بگرداند، در این جهان و آن جهان زیانکار است، این است آن زیانکاری آشکار.
تفسیر مجمع البیان:
وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلی حَرْفٍ
و از میان مردم کسی هست که خدا را تنها یکجانبه و بر اساس گفتار و بدون عملکرد شایسته و خداپسندانه میپرستد.
به بیان دیگر، پارهای خدا را با گرایشی ضعیف و ایمانی لرزان میپرستند. آنان در این راه به گونهای ضعف نشان میدهند که گویی بر لبه پرتگاه ایستادهاند؛ قدرت و توان به دست آوردن دلیلهای نیرومند و اطمینانآور را ندارند و خدا را تنها با اندک پندار و شبههای عبادت میکنند.
«حسن» در این مورد میگوید: دینباوری و دینداری بر دو اصل و دو حرف استوار است: زبان و دل؛ هر کسی خدا را تنها با زبان بپرستد و نه به دل، چنین کسی بر لبه پرتگاه است و در فراز و نشیب زندگی به دوزخ کفر و شرک روی خواهد کرد.
فَاِنْ اَصابَهُ خَیْرٌ اطْمَاَنَّ بِهِ
آنان چنانند که اگر بر اثر عبادت و پرستش، دنیا به آنان رو کند و به رفاه و فراوانی نعمت برسند، به دینباوری و دینداری و عبادت خدا اطمینان پیدا میکنند و آن را دلیل درستی دین مینگرند.
وَ اِنْ اَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبْ عَلی وَجْهِهِ
اما اگر بر اثر رویدادهای تلخ و فراز و نشیبها و یا به خاطر آزمونهای زندگی نعمت را از دست دهند و گرفتاری بیابند، به کفر میگرایند و با یک چرخش واپسگرایانه به شرک وبیداد روی میآورند.
خَسِرَ الدُّنْیا وَ الآْخِرَةَ
چنین کسانی بر اثر بیگانگی از توحیدگرایی و تقواپیشگی و دینداریِ درست، هم در این جهان گرفتار زیان میگردند و هم در سرای آخرت.
ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبینُ
و این همان زیان آشکار است که انسان هم دنیا را ببازد و هم آخرت و نعمتهای جاودانه آن را.
تفسیر المیزان:
کلمه" حرف" و نیز کلمه" طرف" و کلمه" جانب" به یک معنا است. و کلمه" اطمینان" به معنای آرامش و سکونت است و" فتنة" به طوری که گفتهاند به معنای محنت یعنی امتحان است. و کلمه" انقلاب" به معنای برگشتن است.
[وصف صنفی دیگر که دین را برای دنیایشان میخواهند و در آزمایشها روی میگردانند
(وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلی حَرْفٍ ...)]
این آیه صنف دیگری از اصناف مردم بیایمان و غیر صالح را بر میشمارد و آنها کسانی هستند که خدای سبحان را میپرستند اما یک طرفی نه از هر طرف، به تعبیری: به یک فرض و تقدیر میپرستند و اما بر سایر تقادیر نمیپرستند
و آن فرضی که بر آن فرض خدا را میپرستند در صورتی است که پرستش او خیر دنیا برایشان داشته باشد. و معلوم است که لازمه این طور پرستش این است که دین را برای دنیا استخدام کنند اگر سودی مادی داشت پرستش خدا را استمرار دهند و بدان دل ببندد و اطمینان یابند و اما اگر دچار فتنه و امتحان شوند روی گردانیده به عقب برگردند به طوری که حتی به چپ و راست هم ننگرند و از دین خدا مرتد شوند و آن را شوم بدانند و یا اگر شوم هم ندانند به امید نجات از آن آزمایش و مهلکه از دین خدا روی بگردانند و این روش عادت آنان در پرستش بتها نیز هست یعنی بت را میپرستند تا به خیر مورد آرزوی خود برسند و یا به شفاعت آنها از شر دنیایی رهایی و نجات یابند. و اینکه گفتیم از شر دنیایی بدان جهت است که بتپرستان معتقد به آخرت نیستند.
آن گاه میفرماید: این سرگردانهایی که تکیهگاهی ندارند، و هر دم رو به سویی دارند، به خاطر وقوعشان در محنت و مهلکه، زیانکار در دنیا، و به خاطر رویگرداندنشان از خدا و دین، و ارتداد و کفر، زیانکار در آخرت هستند، زیانکاری آشکار.
این آن معنایی است که تدبر در معنای آیه آن را دست میدهد. و بنا بر این معنا جمله" یَعْبُدُ اللَّهَ عَلی حَرْفٍ"، از قبیل استعاره به کنایه، و جمله" فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ ..." تفسیر و تفصیل برای جمله" یَعْبُدُ اللَّهَ عَلی حَرْفٍ" خواهد بود. و جمله" خَسِرَ الدُّنْیا" اشاره به خسران دنیایی آنان به خاطر دچار شدن به فتنه،" وَ الْآخِرَةَ" اشاره به خسران آخرتی آنان به خاطر روی گرداندن از دین است.