مسلّما انسان (به لحاظ رو به نقصان و زوال بودن عمر او، و غلبه هوى و شیطان بر او) در زیان است
تفسیر المیزان:
این سوره تمامى معارف قرآنى و مقاصد مختلف آن را در کوتاهترین بیان خلاصه کرده، و این سوره از نظر مضمون، هم مىتواند مکى باشد و هم مدنى، چیزى که هست به مکى بودن شباهت بیشترى دارد.
" وَ الْعَصْرِ" در این کلمه به عصر سوگند یاد شده، و از نظر مضمونى که دو آیه بعد دارد مناسبتر آن است که منظور از عصر، عصر ظهور رسول خدا (ص) باشد، که عصر طلوع اسلام بر افق مجتمع بشرى، و ظهور و غلبه حق بر باطل است، چون مضمون دو آیه بعد این است که خسران عالم انسان را فراگیر است و تنها کسانى را فرا نمىگیرد که از حق پیروى نموده، و در برابر آن صبر کنند، و این اقلیت عبارتند از کسانى که به خدا و روز جزا ایمان آورده و عمل صالح کنند.
و در بعضى از روایات آمده که منظور، عصر ظهور مهدى (ع) است که در آن عصر حق بر باطل به طور کامل غلبه کند.
" إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ" مراد از کلمه" انسان" جنس انسان است، و کلمه" خسر" و" خسران" و" خسار"" خسارة" همه به معناى نقص در سرمایه است.
راغب مىگوید: این کلمه هم در مورد انسان استعمال مىشود، و گفته مىشود: فلانى خسران کرد، و هم در مورد عمل انسان بکار مىرود و مىگویند: تجارت فلانى خسران کرد
و اگر در آیه مورد بحث کلمه" خسر" بدون الف و لام آمده به منظور بزرگداشت آن بوده، و خواسته است بفهماند انسان در خسرانى عظیم است، احتمال هم دارد به منظور تنویع باشد، و بفهماند آدمى در نوعى مخصوص از خسران قرار دارد، غیر خسران مالى و آبرویى، بلکه خسران در ذات که خداى تعالى در بارهاش فرموده: " الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِیهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَلا ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِینُ" " إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ" این استثنا استثناى از جنس انسان است که محکوم به خسران است، و استثنا شدگان افرادى هستند که متصف به ایمان و اعمال صالح باشند چنین افرادى ایمن از خسرانند.
وَإِذَا مَسَّ الإِنسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَآئِمًا فَلَمَّا کَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ کَأَن لَّمْ یَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَّسَّهُ کَذَلِکَ زُیِّنَ لِلْمُسْرِفِینَ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ. . یونس آیه : 12
و چون انسان را سختى و زیان رسد ما را (در همه حال) به پهلو خفته یا نشسته یا ایستاده مىخواند، و چون سختى و زیانش را از او برداریم آن چنان مىرود که گویى ما را براى (رفع) آسیبى که به وى رسیده نخوانده است! این چنین براى اسرافکاران آنچه که به جا مىآورند آراسته شده است.
تفسیر مجمع البیان:
دو نکته درس آموز:
1 - آیه شریفه به مردمى که پس از رنجها و مشکلات به آسایش مىرسند و پس از بلاها و گرفتاریها به لطف خدا امواج نسیم شادى و شادمانى و بهروزى در زندگى آنان وزیدن آغاز مىکند، هشدار مىدهد که خدا را فراموش نسازند و هماره سپاس نعمتهاى او را بگذارند و تداوم آنها را از آن ارزانى دارنده نعمتها بخواهند.
2 - و نیز مردم را به شکیبایى و پایدارى در گرفتارىها و مشکلات و پیکار هدفدار وسودمند با آنها براى نجات خویش و نیایش با خدا، و مدد خواهى از آن سر چشمه قدرتها سفارش مىکند و هشدار مىدهد که انسان براى نایل آمدن به پاداش، نباید در گرفتاریها زارى و بىتابى کند.
((مثقال )) در لغت هم به معنى ثقل و سنگینى آمده ، و هم ترازوئى که با آن سنگینى اشیاء را مى سنجند، و در اینجا به همان معنى اول است .براى ((ذرة )) نیز در لغت و کلمات مفسران تفسیرهاى گوناگونى ذکر شده است : گاه به معنى مورچه کوچک ، و گاه گرد و غبارى که وقتى دست را بر زمین بگذاریم و برداریم به آن مى چسبد، و گاه به معنى ذرات بسیار کوچک غبار که در فضا معلق است و به هنگامى که آفتاب از روزنه اى به اطاق تاریک مى تابد آشکار مى گردد تفسیر شده است .
مى دانیم امروز کلمه ((ذره )) را به ((اتم )) نیز اطلاق مى کنند و بمب اتمى را ((القنبلة الذریة )) مى گویند، اتم به قدرى کوچک است که نه با چشم عادى ، و نه با دقیق ترین میکروسکوپها قابل مشاهده نیست ، و تنها آثار آن را مشاهده مى کنند، و حجم و وزن آن با محاسبات علمى قابل سنجش است ، و به قدرى کوچک است که چند میلیون روى نوک سوزنى جاى مى گیرد!
مفهوم ذره هر چه باشد منظور در اینجا کوچکترین وزنها است .
به هر حال این آیه از آیاتى است که پشت را مى لرزاند و نشان مى دهد که حسابرسى خداوند در آن روز فوق العاده دقیق و حساس است ، و ترازوهاى سنجش عمل در قیامت آنقدر ظریف است که حتى کوچکترین اعمال انسانى را وزن مى کنند و به حساب مى آورند.
وَأَنَّ هَـذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَن سَبِیلِهِ ذَلِکُمْ وَصَّاکُم بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ. الانعام: 153
ترجمه: و [بدانید] این است راه راست من پس، از آن پیروى کنید. و از راهها [ى دیگر] که شما را از راه وى پراکنده مىسازد پیروى مکنید. اینهاست که [خدا] شما را به آن سفارش کرده است، باشد که به تقوا گرایید.
تفسیر المیزان:
بعضى از قراء کلمه اول آیه را" أن" به فتح همزه و با تشدید و بدون تشدید قرائت کردهاند و گویا مدخول آن را عطف بر محل" أَلَّا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً" گرفتهاند. بعضى دیگر آن را به کسر همزه قرائت کردهاند که بنا بر این قرائت، جمله مدخول آن جملهاى مستانفه خواهد بود.
از ظاهر سیاق آیه چنین برمىآید که مضمون این آیه، یکى از همان وصیتهایى است که خداوند رسول گرامى خود را مامور به خواندن آن بر مردم فرموده، و لازمه این مطلب این است که جمله" وَ أَنَّ هذا صِراطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ" متعلق غرض اصلى نباشد، چون غرض اصلى متعلق به بیان کلیات دین بود که در دو آیه قبل بیان شد، پس ایراد این جمله وجهى ندارد مگر اینکه مقدمه و زمینه چینى باشد براى جمله" وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ" هم چنان که همین جمله نیز توطئه و زمینه است براى جمله" فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ". مقصود اصلى از آیه مورد بحث این است که بفرماید: شما از راه خدا متفرق مشوید و در آن اختلاف راه میاندازید. و بنا بر این، سیاق این آیه سیاق آیه شریفه" شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ وَ ما وَصَّیْنا بِهِ إِبْراهِیمَ وَ مُوسى وَ عِیسى أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ" است. پس اگر بعد از گفتن اینکه این وصایا صراط مستقیم من است و اختصاص به دین معینى ندارد مجددا امر کرد به اقامه دین، در حقیقت خواست تا زمینه کلام را براى نهى از تفرقه در دین فراهم سازد.